یزدفردا"سرویس اجتماعی "خبرهای پلیس استان یزد:تحقیقات نشان داده است که همه اعضای حسی کودک، از همان لحظه تولد، حتی برخی آنها از دوره جنینی کار میکند.
به گزارش یزدفردا: کودکی را از تولد تا 11 سالگی به حساب میآورند.بنابراین، این دوره سالهای بسیار زیادی را در برمیگیرد و از اهمیت زیادی نیز برخوردار است.
میتوان این دوره را به دوره نوزادی، کودکی اول و کودکی دوم تقسیم کرد و دربارة اهمیت رویدادهایی که در هر یک از این مراحل پیش میآیند و بهداشت روانی را تحت تأثیر قرار میدهند به بحث پرداخت.
در مورد اهمیت دوره نوزادی بر بهداشت روانی در آموزههای اسلامی رویکرد جامع و جالبی وجود دارد که بیان کننده اهمیت این دوره و تأثیر شرایط و عوامل مختلف در رشد و تربیت نوزاد حتی قبل از تولد میباشد ولی در علوم و یافتههای بشری، میتوان گفت که تازه تحقیقات شروع شده است، زیرا مردم خیال میکردند که نوزاد، غیر از خوردن، خوابیدن، نفس کشیدن و گریه کردن چیز دیگری نمیداند.
حتی مشاهدهگر بسیار دقیقی چون ژان پیاژه، خیال میکرد که اولین ماههای زندگی کودک خیلی اهمیت ندارد، زیرا تنها مقداری بازتاب در بردارد. اما تحقیقات تازه نشان داده است که همه اعضای حسی کودک، از همان لحظة تولد، حتی برخی آنها از دوره جنینی کار میکند.
یک مشاهدهگر دقیق میتواند متوجه شود که کودک، دست کم، بخشی از ادراکها و هیجانهای خود را به کار میگیرد. او آنچه را که میشنود، میبیند و احساس میکند، به همان صورتی که دیگران انجام میدهند، به ما میگوید. نوزاد انسان، فعال و علاقه مند به محیط است. بنابراین، هر نوع سهل انگاری در تربیت او پیامدهای جبران ناپذیر خواهد داشت.
عامل دیگری که میتوان گفت در بهداشت روانی کودک خیلی مؤثر است، یادگیری است. امروزه همه روان شناسان قبول دارند که کودک از لحظة تولد میتواند یاد بگیرد؛ مثلاً نوزاد میتواند واکنشهای خود را با آنچه تقویت میشود، انطباق دهد؛ مثلاً، یاد میگیرد که چگونه گریه کند تا مادر به او شیر بدهد.
برای یادگیری، لازم است که حواس کودک کامل باشند و به کار گرفته شوند. امروزه معلوم شده است که بینایی کودک از لحظه تولد آماده به کار است، اما هنوز پختگی ندارد و باید تمرین داده شود. دستگاه شنوایی، در لحظه تولد، رشد یافتهتر است و در واقع جنین انسان، حتی سه ماه پیش از تولد، میتواند صداهایی بشنود.
به همین دلیل، به هنگام تولد، صدای مادر میتواند آشناترین صدا برای نوزاد باشد. نقش شنوایی در یادگیری زبان بر هیچ کس پوشیده نیست. چشایی و بویایی نیز هر دو به هنگام تولد حضور دارند؛ مثلاً، کودکان در همان روزهای اول، مایعات شیرین را ترجیح میدهند و از آنها لذت میبرند، اما در برابر مایعات ترش و تلخ، چین و چروک بر صورت خود میاندازند. چهار حس مربوط به لامسه، یعنی، گرما، سرما، فشار و درد نیز به هنگام تولد حضور دارند.
برای تضمین بهداشت روانی کودک، همة این حواس باید به کار گرفته شود. هر نوع اختلال در یکی از آنها پیامدهای ناگواری خواهد داشت؛ مثلا مطالعات نشان میدهد، نوزادانی که در اختیار پرورشگاهها قرار میگیرند و از محرکهای لازم به دور میمانند (کسی با آنها حرف نمیزند، دعوا نمیکند، محرکهای بینایی، شنوایی، بویایی و لامسه فراهم نمیآورد)، کمبودهای زیادی نشان میدهند، از جمله کمبود در ضریب هوشی، بنابراین، این کودکان از نظر بهداشت روانی نیز آسیب میبینند.
عامل دیگری که میتواند بر رشد عاطفی کودک اثر عمیق داشته باشد تعامل یا کنش متقابل بین او و والدین است. همة تحقیقات بر این نکته تأکید دارند که والدین بر شخصیت کودک خود اثر میگذارند.
امروزه، نه تنها میپذیرند که اطرافیان بر کودک اثر دارند، بلکه این واقعیت را نیز میپذیرند که کودک همه کسانی را که با او در تماس هستند، تحت تأثیر قرار میدهد. حتی کودک میتواند بر اعمال والدین اثر سلطهگرانه داشته باشد. برای روشن شدن مطلب، مثال میآوریم. فرض کنید مادر و کودک به یکدیگر نگاه میکنند. کودک چهره خود را برمیگرداند و با چیز دیگری مشغول میشود. وقتی دوباره به مادر نگاه میکند متوجه میشود که مادر چشمهای خود را به جای دیگر دوخته است. کودک بلافاصله چهره مادر را به طرف خود برمیگرداند و او را وادار میکند که به چیز دیگری چشم ندوزد. با این کار کودک به تواناییهای خود پی میبرد و میفهمد که میتواند بر دیگران اثر بگذارد.
خصوصیات کودک، از قبیل زیبایی، قد، وزن، خلق و حرکات او موجب میشود که دیگران واکنشهای مختلفی نشان دهند؛ مثلاً، کودکی که به دشواری آرام میگیرد، به بهانههای مختلف گریه میکند و دائماً نق میزند، معلوم است که بزرگترها را به خشم وا میدارد.
کودکی که قیافة خوبی ندارد و چه بسا عیبهای جسمی نیز دارد به احتمال زیاد جلب توجه نمیکند و از طرف والدین خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد. در عوض، کودکی که از نظر وضع ظاهری برازنده است و چهرهای زیبا دارد، واکنشهای مناسبتری را برمیانگیزاند. همة این عوامل دست به دست هم داده و برای بهداشت روانی کودک مؤثر واقع میشوند.
اکثر مطالعات نشان میدهد، کودکان بزهکار، ناسازگار و دشوار، کودکانی هستند که در کودکی با آنها بدرفتاری شده است. کودکانی که دائماً وول میخورند، آشفتگی دائمی دارند و برای والدین همیشه مزاحمت ایجاد میکنند، به احتمال زیاد باعث خشونت والدین میشوند.
بدیهی است که خشونت والدین، استرس و ناکامی به همراه میآورد و جوّ خانواده را ناپایدار میکند. بنابراین، انواع مختلف کودکان وجود دارند که رفتارهای متفاوت نشان میدهند. در این میان، تنها کاری که میتوان انجام داد این است که از والدین خواست تا رفتارهای خود را با کودکان تطبیق دهند. آنها باید نگرش مثبت داشته باشند و به اطلاعات روان شناختی خود بیفزایند. والدین نباید هر نوع جنب و جوش و سر و صدای ذاتی کودکان را نشانة مزاحمت و سلب آرامش والدین تفسیر کنند. تحرک در ذات کودک است. بهانه گرفتن، گریه کردن، سر و صدا راه انداختن و بسیاری کارهای به ظاهر آزار رسانی برای جلب توجه است.
منبع: اینترنت
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 24,فوریه,2025